در روش دوعاملی، یک لیگاند قابل اتصال به گیرنده به عنوان یک مولکول هدفمند استفاده می شود که در آن یک عامل کوپل شونده دو عاملی برای اتصال به تکنسیم-۹۹m و یک فاصله دهنده شیمیایی برای اتصال کووالانسی دو ترکیب، استفاده میشود. این روش، روش پرکاربردتری برای پیشرفت رادیوداروهای هدفمند به منظور حفظ افینیتی بالا برای اتصال به گیرنده در بافت مورد هدف میباشد. در این طراحی، مولکولهای زیستی میتوانند آنتی بادیهای مونوکلونال، پپتیدها و دیگر مولکولهای کوچک غیر پپتیدی باشند. بالا بودن افینیتی اختصاصی این ترکیبات نسبت به گیرنده مورد نظر الزامی است و در جذب و توزیع بیولوژیکی اختصاصی لیگاندهای رادیونشاندار در بافت بیمار تآثیر بالایی دارد. در ۲۰ سال گذشته تعداد بسیار زیادی از لیگاندهای دوعاملی با پایداری بالا در شرایط خارج بدن گزارش شده که اغلب آنها برپایه ساختار NXS4-X می باشند مانند N2S2 ها که شامل دی آمینو تیولها، دی آمید تیولها، مونوآمید مونوآمین دی تیولها (DADT, DADS, MAMA) و N3S ها که شامل، تری آمید تیولها، مرکاپتو استیل گلایسین و یا N4 مانند پروپیلن آمین اکسیم (PnAO) میباشند که در شکل پایین نشان داده شده است. اگر چه این شلاتورها در تعداد زیادی از رادیوداروهای نشاندارشده با تکنسیم-۹۹m استفاده شدهاند ولی دارای یکسری محدودیتها میباشند. کمپلکسهای به دست آمده از این کئوردیناسیون ممکن است لیگاند هدفمند را از طریق افزایش اندازه، طبیعت چربی دوستی وکاهش انعطاف پذیری محدود کنند که باعث تغییر در افینیتی ترکیب نشاندار شده میشوند و جذب کبدی و دفع از سیستم کبدی را تقویت میکنند. همچنین تعداد زیادی از این عوامل کی لیت کننده کمپلکسهای نامتقارن و به دنبال آن یک یا تعداد بیشتر ایزومر که اغلب جداسازی آن ها مشکل است تولید می کنند که هر کدام رفتار متفاوتی در شرایط درون بدن ایجاد میکنند.
تعدادی از این شلاتورها مخصوصا بیس آمین-اکسیم ها دارای محدودیت پایداری هم در شرایط خارج بدن و هم درون بدن هستند و گاهی اوقات شرایط سخت واکنش مانند دمای بالا و زمان واکنش طولانی برای تشکیل کمپلکس با اکتیویته ویژه بالا و کارایی نشاندارسازی بالا لازم است.
به منظور اصلاح باندینگ اختصاصی و خواص فارماکوکینتیک مولکولهای زیستی رادیو نشاندارشده از فاصله دهنده های متفاوت میتوان استفاده کرد که میتوانند شلاتور رادیو نوکلئید را به اندازه کافی از مولکول زیستی دور نگه دارند تا هرگونه تداخل ممکن را با موتیف اتصال شونده به گیرنده به حداقل برسانند. انتخاب فاصله دهنده ها به آنچه که ما از خواص فارماکوکینتیک رادیودارو می خواهیم بستگی دارد. فاصله دهندهها می توانند از یک زنجیره هیدروکربنی ساده به منظور افزایش چربی دوستی تا ردیفی از پلی آمینواسیدها به منظور افزایش هیدروفیلیسیته در جهت سهولت کلیرانس کلیوی تغییر کنند، همانطورکه با زنجیره بلندی از پلی اتیلن گلیکول، کلیرانس از طریق هپاتوسیتها کاهش مییابد. شرایط برای یک شلاتور دوعاملی عبارتست از پایداری تعیین شده یک حدواسط یا حالت اکسیداسیون کمتر برای تکنسیم-۹۹m به منظور کاهش واکنشهای کاهشی شرکت کننده در کمپلکس تکنسیم-۹۹m، تشکیل یک کمپلکس با تعداد ایزومرهای ممکن، سهولت اتصال به مولکول زیستی و کارایی بالای نشاندارسازی. اتصال لیگاند دو عاملی به مولکول زیستی در این کمپلکسها از طریق گروههای اتصال دهنده فعال انجام می شود. این گروههای فعال می توانند به صورت ذاتی در درون پپتیدها (به عنوان مثال گروه آمین اسیدآمینه لیزین، گروه فنول اسیدآمینه تیروزین، گروه تیول اسیدآمینه سیستئین و یا گروه کربوکسیلات اسیدآمینه اسیدگلوتامیک یا آسپارتیک) باشند و یا اینکه به صورت شیمیایی به پپتید اضافه شوند. تشکیل کمپلکس لیگاند دوعاملی با فلز تکنسیم-۹۹m از طریق گروههای فعال N-هیدروکسی سوکسینیمید استرها، ایزوتیوسیانات و یا مالئیمیدها انجام می شود. NHS-استرها میتوانند به آمین لیزین یا آمین گروه فاصله دهنده از طریق پیوند آمیدی که در شرایط فیزیولوژیکی پایدار هستند متصل شوند. بر همین اساس، این گروهها به طور گسترده استفاده می شوند و از گروههای اتصال قوی به شمار می آیند. ایزوتیوسیاناتها نیز از گروههای فعال آمینی هستند که میتوانند با گروه آمین نوع اول در اسیدهای آمینه پیوند تیواوره تشکیل دهند. مالئیمیدها یک گروه فعال هستند که بطور انتخابی با گروه فعال تیول اسید آمینهها برای تشکیل پیوند تیو اتر، واکنش می دهند.
نویسنده مقاله: خانم دکتر حمیده صباح نو متخصص داروسازی هسته ای