عشق؛ درک شدن و درک کردن چشم یک روز گفت: من در آن سوی این دره ها کوهی را می بینم که از مه پوشیده است. این زیبا نیست؟ گوش لحظه ای خوب گوش داد و سپس گفت: پس کو؟ کجاست؟ من کوهی نمی شنوم. آنگاه دست در آمد و …
بیشتر بخوانید »عشق؛ درک شدن و درک کردن چشم یک روز گفت: من در آن سوی این دره ها کوهی را می بینم که از مه پوشیده است. این زیبا نیست؟ گوش لحظه ای خوب گوش داد و سپس گفت: پس کو؟ کجاست؟ من کوهی نمی شنوم. آنگاه دست در آمد و …
بیشتر بخوانید »