آخرین خبرها

پایه های تشخیص بیماری ام اس

M.S. Diagnosis

پایه های تشخیص بیماری ام اس

در حدود ۱۶۰ سال پیش جین مارتین شارکو فرانسوی بر اساس یافته های کالبدشکافی در مغز برخی از بیماران با علائم عصبی، متوجه تغییرات خاصی شد که نام آن تغییرات را مولتیپل اسکلروزیس نهاد.

مسلما امروزه برای تشخیص این بیماری از نمونه برداری استفاده نمیشود. از حدود ۶۰ سال پیش تا به حال، بارها معیارهای تشخیص این بیماری دستخوش تغییرات بوده، اما همیشه تشخیص ام اس با دوره های خاموشی و عود بیماری، بر اساس سه پایه استوار بوده است:

  • پراکندگی زمان علائم
  • پراکندگی مکانی علائم
  • نداشتن علتی دیگر

مفهوم پراکندگی زمانی علائم این است که علائم فقط در یک مقطع زمانی رخ نداده باشند. مثلا بیماری که حالا با تاری دید مراجعه کرده، در سال قبل هم مدتی اختلال در راه رفتن را داشته است. اگر چه با توجه به اهمیت تشخیص هر چه سریعتر بیماری و شروع زودتر درمان، امروزه معادله دیگری برای پراکندگی در زمان قرار داده شده تا در بیماری که برای اولین بار دچار علائمی میشود که حاکی از ام اس هست، بتوان از همان ابتدا این تشخیص را با دقت بالایی بگذاریم. مثلا با مطالعاتی که بر روی بیمارانی که برای اولین بار دچار علائمی شده اند که هیچ علت دیگری برای آن یافت نشده بوده و با پیگیری طولانی مدت اطلاعات پزشکی آنان (۱۵-۲۰ سال)، اخیرا به این نتیجه رسیده اند که برخی یافته ها مانند وجود مدلی خاص از ایمینوگلولولینها (نوعی پروتئین) در مایع مغزی نخاعی، در همان ابتدای بروز علائم، میتواند دال بر این تشخیص باشد و دیگر نیازی به منتظر ماندن تا تجربه دوره دیگری از علائم عصبی (که به آن حمله و یا عود بیماری میگوییم) نیست.

مفهوم پراکندگی در مکان آن است که مکانهای مختلفی از سیستم اعصاب مرکزی، یعنی نیمکره های مغز، ساقه مغز، مخچه و نخاع آثار تغییرات مرتبط با بیماری را نشان دهند و این تغییرات همواره فقط در یک ناحیه از سیستم عصبی، متمرکز نباشد. این موضوع را هم با نوع علائم و نشانه های مختلف بیماری که هر کدام به بخش خاصی از سیستم عصبی اشاره میکنند، ارزیابی میکنند و هم با تصویربرداری (انجام MRI) از مغز و نخاع به نحوه درگیری نقاط مختلف سیستم عصبی پی میبرند.

بیماریهای زیادی هستند که به تقلید از ام اس در زمانهای مختلف، مکانهای متفاوتی را در سیستم عصبی درگیر میکنند و یا شباهتهایی از نظر نوع تغییرات در تصاویر MRI، دارند و لذا قبل از تشخیص قطعی ام اس نیاز به کنار گذاشتن این بیماریها هست و معمولا این بیماریهای با تظاهرات مشابه از نظر بالینی و یا تصویربرداری، با نحوه شرح حال و علائم بیمار و نیز آزمایشهای خونی، تشخیص داده میشوند. ام اس علاوه بر اینکه خود را به صورت دوره های عود و خاموشی بیماری نشان میدهد، گاه یک سیر خزنده و آهسته پیشرونده از بروز علائم را دارد که در نتیجه بیمار نمیتواند به راحتی بیان کند که علائم از چه زمانی دقیقا شروع شده است. این نوع ام اس پیش رونده است و برای تشخیص باید شواهد بالینی گرفتاری سیستم عصبی مرکزی یعنی مغز و نخاع (که با شرح حال و معاینه معلوم میشود) را به همراه تغییرات خاص در ام آر آی و یا مایع مغزی نخاعی داشته باشیم و با انجام آزمایشهای خونی، بیماریهای دیگری که ام اس را تقلید میکنند (مانند برخی بیماریهای روماتولوژیک و یا عفونی) را کنار بگذاریم.

بنابراین برای تشخیص ام اس نیازمند موارد زیر هستیم:

  • شرح حالی کامل از نوع علائم و تاریخچه زمانی بروز علائم
  • معاینه کافی از سیستم عصبی هم برای اثبات وجود مشکل و هم ارزیابی از نظر پراکندگی محله ای درگیر در سیستم عصبی مرکزی
  • انجام تصویربرداری ام آر آی مغز و نخاع
  • گاهأ انجام آزمایش مایع مغزی نخاعی
  • انجام آزمایشهای خونی

لازم است گفته شود که بیماران ام اس در اکثر موارد نیازی به انجام برخی روشهای تشخیصی مانند نوار مغز، نوار عصب چشم و یا سونوگرافی از عروق مغزی ندارند.

درباره‌ی Iranian Chemist

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

− دو = یک