آخرین خبرها

الجار ثم الدار: داستان کسانی که به هم نوع خود فکر میکنند

داستان انگیزشی زیبای دو مرد طوفان زده

داستان انگیزشی الجار ثم الدار

شکستن کشتی…

یک کشتی در یک سفر دریایی در میان طوفان در دریا شکست و غرق شد و تنها دو مرد توانستند نجات یابند و به جزیره کوچکی شنا کنند.

دو نجات یافته نمی دانستند چه کاری باید بکنند، اما هر دو موافق بودند که چاره ای جز دعا کردن ندارند. به هر حال برای اینکه بفهمند که کدام یک از آنها نزد خدا محبوب ترند و دعای کدام یک مستجاب می شود. تصمیم گرفتند تا آن سرزمین را به دو قسمت تقسیم کنند و هر کدام در یک بخش درست بر خلاف یکدیگر ساکن شوند.

 

هفته اول…

نخستین چیزی که آنها از خدا خواستند غذا بود. صبح روز بعد مرد اول میوه ای را که بر روی درختی روییده بود در آن قسمتی که او اقامت می کرد دید و مرد می توانست آن را بخورد. اما سرزمین مرد دوم زمین لم یزرع بود.

 

هفته دوم…

هفته بعد مرد اول چون تنها بود تصمیم گرفت از خدا طلب یک همسر کند. روز بعد کشتی دیگری شکست و غرق شد و تنها نجات یافته آن یک زن بود که به بخشی که آن مرد قرار داشت شنا کرد. در سمت دیگر مرد دوم هیچ چیز نداشت. به زودی مرد اول از خداوند طلب خانه، لباس و غذای بیشتری نمود. در روز بعد مثل اینکه جادو شده بود همه چیزهایی که خواسته بود به او داده شد. اگر چه مرد دوم هنوز هیچ چیز نداشت.

 

سرانجام دو مرد طوفان زده…

سرانجام مرد اول از خدا طلب یک کشتی نمود تا او با همسرش آن جزیره را ترک کند. صبح روز بعد مرد یک کشتی که در سمت او در کنار جزیره لنگر انداخته بود را یافت. مرد با همسرش سوار کشتی شد و تصمیم گرفت مرد دوم را در جزیره ترک کند.

او فکر کرد که مرد دیگر شایسته دریافت نعمتهای الهی نیست. هیچ کدام از درخواستهای او از پروردگار پاسخ داده نشده بود.

هنگامی که کشتی آماده ترک جزیره بود، مرد اول صدایی غرش وار از آسمان شنید: چرا همراه خود را در جزیره ترک می کنی؟

مرد اول پاسخ داد: نعمتهایی که موجود است حاصل دعا و طلب من بوده است. دعاهای او مستجاب نشده و سزاوار هیچ کدام نیست.

آن صدا مرد را سرزنش کرد: تو اشتباه می کنی. او تنها کسی بود که من دعاهایش را مستجاب کردم وگرنه تو هیچ کدام از نعمتهای مرا دریافت نمی کردی.

مرد پرسید: به من بگو که او چه دعایی کرد که من باید بدهکارش باشم؟

پاسخ آمد: او دعا کرد که همه دعاهای تو مستجاب شود.

میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق

ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست

حافظ

دکتر مهدی نباتی

حتما ببینید

دکتر مهدی نباتی زندگی نامه نوابغ و بزرگان علم جهان 09011828140

صورت حساب بیمارستان

صورت حساب بیمارستان روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی میکرد که برای گذراندن زندگی و تامین …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شصت هشت ÷ هفده =