گیرنده فاکتور رشد اپیدرمال انسانی نوع ۲ ( HER2)
رشد گیرنده فاکتور رشد اپیدرمال انسانی نوع ۲ ( HER2) در تشخیص و درمان سرطان
گیرنده فاکتور رشد اپیدرمال انسانی نوع ۲ (HER2)، شناخته شده به صورتهای ErbB2، c-erbB2 و یا HER2/neu، یک پروتئین با وزن ۱۸۵ کیلودالتون است که دارای یک دومین تیروزین کینازی داخل سلولی و دومین خارج سلولی دارای قابلیت اتصال به لیگاند میباشد. در انسان خانواده HER شامل چهار عضو از نظر ساختاری میباشد: HER1 (ErbB1 or EGFR)، HER2 (ErbB2)، HER3 (ErbB3) و HER4 (ErbB4). اگرچه گیرنده نوع ۲ تنها گیرندهای میباشد که لیگاند مشخص شده ندارد، لیگاندهای ترجیحی دیگری برای آن وجود دارند که هترودیمریزاسیون با دیگر اعضای HER انجام میدهند. گیرنده نوع ۲ وارد واکنشهای هترودیمریزاسیون میشود و بر اساس آن تعداد زیادی از مسیرهای سیگنالینگ فعال میشود. HER2 نقش مهمی را در رشد سلولی، زنده ماندن و ایجاد تفاوت در روشهای پیچیده بازی میکند. اصلی ترین مسیرهای سیگنالینگی که این گیرنده نوع ۲ هدایت میکند عبارتند از: مسیر پروتئین کیناز فعال شده با میگتوژن (MAPK) و مسیر کیناز فسفاتیدیل اینوزیتول-۳٫ به صورت یک ژن کلیدی برای زنده ماندن سلول، تقویت ژن HER2 و بیان بالای پروتئین منجر به دگرگونی های بزرگ در داخل سلول میشود. این بطور مستقیم با نتیجه کلینیکی ضعیف در سرطان های سینه، رحم، پروستات و …… در ارتباط است. پیشرفت موفقیت آمیز تراستوزومب (هرسپتین) به عنوان یک آنتی بادی آنتی HER2، اثر بسیار خوبی برروی درمان سرطان سینه داشته است. از آن پس یکسری تغییرات در آنتی بادیها و بازدارندههای مولکولی کوچک مربوط به این گیرنده نوع ۲ در تحقیقات کلینیکی مورد بررسی قرار گرفت. هم گیرنده نوع ۲ و هم مسیرهای سیگنالینگ این گیرنده بطور گسترده به عنوان یک هدف برای درمان سرطان مورد بررسی قرار گرفته است. هردو جریان بالا و جریان پایین سیگنالینگ این گیرنده، هدفهای ارزشمندی برای مسدود کردن سیگنال و بازداری از رشد سلولهای سرطانی میباشند.
ساختار گیرنده HER2 و مسیرهای سیگنالینگ
این گیرنده از نوع گلیکوپروتئین گذرنده از غشاء نوع یک می باشد که از سه ناحیه مجزا تشکیل شده است: دومین خارج سلولی با انتهای N، دومین گذرنده از غشاء با ساختار آلفا هلیکس تنها و یک دومین تیروزین کینازی داخل سلولی. دومین خارج سلولی دارای ۴ تا ساب دومین می باشد. ساب دومین ۱و۳ میتوانند یک محل اتصال برای لیگاندهای مخصوص این گیرنده تشکیل دهند. ساب دومین ۲و۴ که غنی از سیستئین میباشند به منظور هترو و همودیمریزاسیون بکار میروند. ساب دومین ۲ که دارای یک بازوی دیمریزاسیون می باشد، هدف اصلی آنتی بادی پرتوزومب هست که به عنوان بازدارنده دیمریزاسیون، به این بازو اتصال پیدا میکند و از دیمریزاسیون گیرنده HER2 با دیگر خانواده HER جلوگیری میکند و در نهایت باعث مسدود شدن مسیرهای سیگنالینگ میشود. ساب دومین ۴ به دومین گذرنده از غشاء نزدیک است که به عنوان محل اصلی برای اتصال آنتی بادی تراستوزومب می باشد.
بعد از دیمریزاسیون، HER2 میتواند از سه طریق مختلف باعث سیگنالینگ شود: PI3K، MAPK و فسفولیپاز C. روش دیمریزاسیون بطور معناداری برروی مسیرهای سیگنالینگ جریان پایین اثر میگذارد. ترکیبات دیمری مختلف آبشاری از مسیرهای سیگنالینگ متفاوت داخل سلولی تولید میکنند. به عنوان مثال، القای فعالیت کیناز لیپیدی PI3K از طریق هترودیمریزاسیون گیرندههای HER2/HER3 اتفاق میافتد. این امکان نیز وجود دارد که تیروزین فسفریلازیون HER3 بطور مستقیم به PI3K کوپل میشود از آنجا که HER3 دارای تعداد زیادی از دومین های اتصال میباشد که میتوانند با زیر واحد P85 از PI3K برهم کنش کنند. متفاوت از مسیر PI3K، همه دیمریزاسیونی که HER2 در آن درگیر می باشد، میتواند مسیر MAPK را فعال کند. PI3K و MAPK، مسیرهای سیگنالینگ کلیدی هستند که باعث رشد و نمو سلولی و جلوگیری از آپوپتوز می شوند.
نویسنده مقاله: خانم دکتر حمیده صباح نو متخصص داروسازی هسته ای