آیا فرایند جذب هیات علمی دانشگاهها در ایران به درستی انجام میگیرد؟
در سالهای اخیر شاهد برداشتن بی رویه دانشجویان در مقطع دکتری در دانشگاهها هستیم. اینکه با چه هدفی و با چه آینده ای، این حجم از ورودی به مقطع دکتری را ایجاد نموده اند اصلا روی سخنم نیست. اینکه اصولا کیفیت خروجی مد نظر هست یا نه نیز روی سخنم نیست. و باز اینکه اگر کیفیت دکتراهامون میاد پایین و چه آسیبی به مملکت میتونن بزنن مخصوصا اگر فارغ التحصیل رشته های خاص باشند نیز ملاک صحبتهایم نیست.
ملاک صحبتم با فردای این خروجیهاست. فارغ التحصیلان دکتری به هر حال بعد از فارغ التحصیلی در چهار گروه تقسیم میشوند:
- جذب به عنوان عضو هیات علمی دانشگاهها
- وارد شدن به صنعت
- شغل آزاد
- مهاجرت از ایران
در این مطلب صرفا میخواهم بررسی کنیم که آیا اصولا فرایند جذب هیات علمی در دانشگاههای ایران به درستی انجام می پذیرد یا خیر؟
چند سالی است که جذب هیات علمی در دانشگاهها از طریق دو فراخوان در شهریور ماه و بهمن ماه انجام میگیرد. که فراخوان شهریورماه اکثرا مربوط به فارغ التحصیلان دکتری و فراخوان بهمن ماه اکثرا مربوط به دانشجویان مقطع دکتری میباشد. فرایند به گونه ای است که دانشگاهها در هر رشته ای که نیاز به استاد دارند تعداد نفر مورد نیاز خود را همراه با شرایط مد نظرشان اعلام میکنند. تا اینجای کار ظاهرا هیچ اشکالی به چشم نمیخورد ولی وقتی که فراخوان اعلام میشود و شرایط مد نظر بعضی دانشگاهها را میبینیم اولین نقطه ضعف این روش هویدا میشود. مثلا می آیند و عنوان پایاننامه ای را مینویسند و میگویند که افراد متخصص این حوزه کاری مد نظر هست. خب برادر من، شخص است که فقط یک نفر میتواند در آن حوزه خاص کار کرده باشد نه چند نفر. یا می آیند یک سری شرایطی را میگذارند که اصولا کمتر فردی میتواند آن شرایط را داشته باشد. برای مثال در همین فراخوان شهریور ۹۸ یکی از دانشگاههای تهران شرایط پذیرش برای مصاحبه را فارغ التحصیلی از یکی از ۵۰۰ دانشگاه برتر دنیا و دارای حداقل دو کتاب لاتین و ۵ مقاله با ایمپکت فاکتور بالا و آشنایی کامل به زبان انگلیسی گذاشته بودند. خب مشخصه که این دوستان بزرگوار حتما فرد خاصی مد نظرشان است.
خب قدم بعدی در این فراخوان ثبت نام دانشجویان و فارغ التحصیلان دکتری عزیز میباشد که با پرداخت هزینه ای (که اگر ضرب و تقسیم کنید خودتان متوجه میشوید که چه پولی به حساب آقایان از طریق همین روش واریز میشود) و وارد کردن تمامی شرایط و رزومه و معرفان خود انجام میگیرد. اینجا باز نیز یک نقطه ضعفی دیده میشود و آن هم اینکه اگر فردی معرف خاثی نداشته باشد آیا نباید رویای جذب شدن در دانشگاهها را داشته باشد؟؟؟
قدم آخر، خب پروسه جذب هست که به قول خودشان ۴ تا ۶ ماه طول میکشد.
خب همانگونه که در تصویر مشاهده میشود تقریبا میتوان گفت که کل پروسه جذب توسط خود دانشگاهها انجام میگیرد و هیچ نظارتی بر نحوه دعوت به مصاحبه و انجام مصاحبه و نحوه پذیرش وجود ندارد. و اینگونه است که مشاهده میکنیم که فردی با هیچ رزومه ای در فلان دانشگاه معتبری جذب میشود و افرادی حتی با داشتن ۶۰ مقاله هم حتی به مصاحبه دعوت نمیشوند چه برسد به جذب دانشگاه شدن. و اینگونه است که افرادی که آشنا دارند قبل از فراخوان جذب میشوند چرا که به خاطر آنها و با شرایط آنها در فراخوانهای مذکور اعلام نیاز میشود و همانها به مصاحبه دعوت میشوند و در مصاحبه ساختگی خود مورد قبول واقع میشوند و در نهایت جذب همان دانشکده یا پژوهشکده میشوند. و نتیجتا دود این بی عدالتی ها به چشم افرادی میرود که سالها درس خوانده و زحمت کشیده و رزومه ای برای خود جمع کرده اند تنها به این امید که شاید بتوانند با رزومه خود جذب شده و به مملکت خود خدمت کنند.
اما آیا روشی برای جلوگیری از این بی عدالتی ها وجود دارد؟؟؟
صد البته که هزاران راه وجود دارد. که یکی از راههای بسیار ساده، گسیل بازرسان و ناظران به تمامی دانشگاهها به طوری که در تمامی این مراحل جذب حضور داشته باشند و این بازرسان به صورت دوره ای عوض شوند یعنی یک بازرس برای یک دانشگاه نباشد. یعنی فرایند جذب هیات علمی از ابتدا تا انتها در یک دانشگاه تحت نظارت بازرسهای مختلف انجام پذیرد تا از بی عدالتیها جلوگیری شود.
در کل، هدفم از این نوشته این بود که بگویم فرایند جذب فعلی مشکلات و بی عدالتیها در فرایند جذب قدیمی را حل نکرده است و فقط آن شیوه را امروزی تر کرده است.
امیدوارم که تصحیحاتی در این فرایند انجام بگیرد و فارغ التحصیلان دکتری در جایگاه واقعی خود قرار بگیرند. و نتیجتا پیشرفت روز افزون مملکتمان ایران را شاهد باشیم.